یک دو سه حرکت
دیگه تقریبا خودت گردنت رو افراشته نگه میداری مرد کوچولو! امروز با دستت به جغجغه ای که نزدیکت کرده بودم زدی و به صداش درآوردی. تجربه های علت و معلولی ت داره کم کم زیاد میشه. تو گریه میکنی میدویم طرفت، تو لبخند میزنی ما لبخند میزنیم وشادیم. تو به جغجغه میزنی صداش درمیاد... . امروز صبح که بابایی تو رو به شکم روی شکمش خوابونده بود با پاهات به دستاش فشار آوردی و خودت رو کشوندی بالا. پر شور و پر توان, حرکت بسوی نور...
نویسنده :
مامان فريبا
14:58